آرمانآرمان، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 18 روز سن داره

✾◕ ‿ ◕✾گل خوش موقع ✾◕ ‿ ◕✾

ده ماهگی ( اَزَزَزَزَزَزَ )

1390/11/2 13:11
1,551 بازدید
اشتراک گذاری

امروز (شنبه  اول بهمن )               

امروزآرمان جون رو بردم خونه بهداشت وزنش تغییری نکرده خانم دکتر براش آزمایش کامل نوشت .

حالا دیگه هر روز یه کار جدید میکنه و خودش رو شیرین تر میکنه : بعضی وقتها سرش رو این ور و اون ور می چرخونه / یا زبونش رو هی بیرون میاره / با موزیک شاد می رقصه / وقتی ازش خداحافظی میکنی با تکون دادن دستاش بای بای میکنه بای بای/ سرفه کردن بی بی رو تقلید میکنه / به همه چیز دست میزنه / وقتی جارو برقی روشنه میترسه و فرار میکنه به محض اینکه خاموش میشه میاد و دستکاریش میکنه

 

از داداش امید بعضی کلمه هارو تقلید میکنه مثل : پا  - به جارو میگه جا - به داغ میگه داعــهخنده

 وقتی بی حوصله میشه میگه اَزَزَزَزَزَزَ   کلافه

به خوردن بعضی از چیزها علاقه بیشتری نشون میده مثل شلغم ، ماست ( که به داداش امیدش رفته )

موقع نوشتن وبلاگ هم دور و بر کامپیوتر ور میره و با چراغ چشمک زن رایتر بازی میکنه اونقدر نق زد تا دستش رو به کیبورد رسوند اینم کلمه هایی که کمکم تایپ کرد: {لبنتالبیسشظز  و ادذ              {0020  

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

خاله نازی
9 بهمن 90 20:02
ای جانداری مرد میشی گل پسر
مامان طاها
28 بهمن 90 14:57
آخی.آخه چرا؟؟؟